جدول جو
جدول جو

معنی بزمی همدانی - جستجوی لغت در جدول جو

بزمی همدانی
(بَ یِ هََ مَ)
میرعقیل. از شعرای همدان است. و رجوع به مجمعالخواص ص 87 و قاموس الاعلام ترکی و بزمی در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زِ)
الهمدانی. محمد بن موسی بن عثمان بن حازم ملقب به زین الدین و مکنی به ابی بکر، معروف به حازمی همدانی. محدثی شافعی. مولد وی 548 و یا 549و وفات 584 هجری قمری ببغداد. او راست: الاعتبار فی بیان الناسخ والمنسوخ من الآثار (در حدیث) ، که بسال 1319 در حیدرآباد بطبع رسیده است. (معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
(یِ هََ مَ)
از فضلا و مدرسین عهد خودبوده و در 1173 هجری قمری رحلت نموده است. از اوست:
دگرانت نگرانند و من دل نگران
نتوانم نگرم در تو ز بیم دگران
رخ به پیران و جوانان بنما تا گسلند
پدران از پسران و پسران از پدران.
بدیر و کعبه دعوی تمامی مشنو از یاران
که نه مستند مستان و نه هشیارند هشیاران.
حال هیچ آشنا نمی پرسی
یا همین حال ما نمی پرسی.
(مجمع الفصحاء ج 2 ص 129).
رجوع به دامی شود
لغت نامه دهخدا
(زَ کی یِ هََ مَ)
جوانی نامراد و از نعلچی گری مدارا می گذرانیده... و اکثر در اردوی شاه طهماسب صفوی در نزد امراء بوده. از اوست:
به سوی مصر نیامد نسیمی از کنعان
که دامنی نزند آتش زلیخا را...
(از آتشکدۀ آذر).
صاحب مجمع الخواص آرد:... به نعلگری اشتغال دارد و با کسب خود امرارمعاش می کند. باید صاحب همت باشد که به چنین شغل کم سود پر زحمتی راضی شد و به ننگ قطعه و قصیده گذراندن تن در نمیدهد. طبع شعرش خوب است و این ابیات از اوست:
گر دل از عرض نیازم بمرادی نرسد
اینقدر شد که ترا بر سر ناز آوردم...
لب تو کرده چنان عام رسم احیا را
که میدهد به اجل منصب مسیحا را...
رجوع به مجمع الخواص چ خیام پور ص 209 و آتشکدۀ آذر شود
لغت نامه دهخدا